شخصی
سفر
منم تمام سعیمو کردم زیاد آنلاین نباشم که به کاراش برسه آخه فردا می خواد بره سفر یه سفره طولانی
تا حالا سفر برام اینقدر درد نداشت
شاید به خاطر این بوده که تازه داشتم آروم می شدم که یهو سفر اومد وسط
قسمته کاریشم نمیشه کرد
از وقتی گفته میخواد بره سفر دلم زود زود تنگ میشه
راستش ما حتی همو ندیدیم ولی انگار سالهاست به هم وابسته ایم
جالبه
خیلی دوست داشتم امشب با هم باشیم اما نشد خیلی خسته بود شب بخیرم نگفت خوابید
راستش میترسم ناراحت بشه چون تنها نیست وگرنه فرا 100% می رفتم فرودگاه ولی خوب دیگه...
چند باریم تو حرفام تیکه انداختم که میام فرودگاه ولی عکس العمل....
انتظار
دیروز بر خلاف روزای گذشته یه دل سیر باهاش صحبت نکردمچون داشت بار سفر میبست منم زیاد اسرار نکردم
امروزم که تو هواپیما خوب خسته شده راستش خیلی دلتنگشم انگار دوباره تنها شدم
ارزو میکنم اینقدر بهش خوش بگذره که به هیچی فکر نکنه
من با دلتنگیه خودم یه جوری کنار میام
راستیتش انگاری دیگه کسی حواسش به من نیست